بررسی جامعه شناختی عوامل انقلاب اسلامی ایران

ساخت وبلاگ

بیان مسئله :

غیر از مفهوم جامعه شناسی انقلاب که عبارت است از تغییر زیربنای اجتماعی در معنی سیاسی آن ، که تغییر نهاد سیاسی و نیرو و نظام و سمبل های حاکمیت و عمل اکثریت مردم است . انقلاب به صورت تجلی اراده جامعه که حق تعیین حاکمیت و مسؤولیت بر سر نوشت خویش را دارد ، فرد یا رژیم یا گروهی را که تجلی اراده اقلیتی ضد مردمند به اعمال قدرت و فشار بر کنار می کند و زمام جامعه را به دست می گیرد.( شایان مهر ،1377: 90 )

درستی ( 1385 : 4 ) در ارتباط با انقلاب ایران مجموعه ای کامل از علت ها را مورد توجه قرار داده است  که افزایش و سپس افت انتظارات بعد از بالا رفتن قیمت نفت در 1973 و تورم متعاقب آن ، مهاجرت گسترده از روستاها به شهر ها ، از خودبیگانگی فرهنگی ، استبداد ، خصومت نسبت به ایلات متحده ، ناسازگاری بیش از حد میان استبداد و طبقات اجتماعی ، توسعه اقتصادی و اجتماعی ، نقش منحصر به فرد نهاد های روحانی و رهبری مذهبی با ایدئولوژی اسلامی ، شخصیت و اقدامات شاه ، وابستگی به قدرت های خارجی از این جمله بوده اند .

کشاورز ( 1377 : 5 ) استدلال می کند که از آنجا که دولت مرکزی تنها دریافت کننده ِ درآمدهای نفتی بود ،دخالت دولت در اقتصاد بسیار چشمگیر بود . البته این حضور در تمام جنبه های زندگی قابل مشاهده بود همین امر از دلایل آسیب پذیری دولت محسوب می شد . چرا که به این ترتیب دولت آماج مبارزات سیاسی مخالفان قرار می گرفت . تصمیم تمام کاستی ها بر عهده دولت گذاشته می شد.  

بعد از بالا رفتن قیمت نفت و تزریق درآمد آن به جامعه وضعیت رفاهی مردم نسبت به گذشته بهبود یافته و به دنبال آن انتظارات مردم بالا رفته و نظام موجود نتوانست به انتظارات مردم پاسخ دهد و به این ترتیب مردم احساس محرومیت کردند  . رعایت نکردن شئونات اسلامی توسط شاه و خانواده و اطرافیان ایشان ، موجب نارضایتی مردم می شد. رواج الگوهای غیردینی مانند بدحجابی ، مشروب خواری و... نیز از جمله عواملی بودند که نارضایتی مردم را برمی انگیخت . فاصله طبقاتی نیز نسبت به گذشته افزایش یافت و از طرف دیگر روحانیت ازمزایای اقتصادی و اجتماعی در شهرها بی بهره بودند. در دانشگاه ها دانشجویان به سوی مکاتب کمونیستی ، لیبرایستی و دینی گرایش نشان می دادند و نظام حاکم را در مقابل آنها می دیدند . و امام خمینی ( ره ) نیز شخصیتی بود که نهضت را رهبری    می کرد ؛  بنابر این زمینه های انقلاب فراهم شده بود . با توجه به عواملی که موجب نارضایتی اقشار و توده های مختلف مردم صورت گرفته و حرکت های مختلفی به صورت غیر علنی آغاز شده بود .

گل محمدی ( 1387 : 16 ) استدلال می کند که انقلاب اسلامی ایران از لحاظ ماهیت طبقاتی ، فراطبقاتی است . الگوی مبارزه تظاهرات فراگیر و اعتصابات طولانی است . الگوی بسج و سرعت پیروزی متمایز از دیگر انقلابات است . دین و ایدئولوژی دینی نقش اساسی در انقلاب ایران داشته است . و ایشان با بررسی آثاری در باره انقلاب اسلامی ،سه الگوی تبیین انقلاب اسلامی ایران را تبیین کرد. تبیین های ساختاری و تبیین های سازمانی و تبیین های فرهنگی - گفتمانی .

گل محمدی ( 1387 : 20 )  به نقل از بایندر در عین اعتراف به نقش فرهنگ یا به اصطلاح تقابل و ستیز فرهنگی به صراحت ادعا می کند که نا موزونی میان سطح توسعه اقتصادی – اجتماعی با سطح توسعه سیاسی عامل اصلی فروپاشی رژیم شاه است . از نظر روانشناسی اجتماعی محرومیت نسبی ناشی از انتظارات فزاینده عامل اصلی انقلاب به شمار می آید . تبیین های ملهم از سنت وبری - دورکیمی ، افرادی که نمی توانند در نظم اجتماعی جدید جذب شوند و می کوشند از چنین وضعیت رنج آوری نجات یابند معمولا بسیج پذیر     می شوند . آصف استدلال می کند عامل اصلی ساختاری انقلاب توسعه سرمایه داری وابسته است . زیرا این نوع توسعه باعث تشدید تضاد ها و نا رضایتی های اجتماعی شده زمینه مناسبی برای بسیج توده ها بوجود می آورد . تبیین های سازمانی حاکی از بسیج جنبش های اجتماعی و ناتوانی در سرکوب بحث اصلی در پیروزی انقلاب است . تبیین فرهنگی – گفتمانی به نقش دین و فرایند های تاریخی که منجر به رشد گفتمان تشیع چونان ایدئولوژی مسلط مخالفان وجه مهم تبیین انقلاب است . ( گل محمدی ، 1387 : 30) 

در این تحقیق ما به دنبال جواب دادن به دوسؤال هستیم .

1-    چه عواملی زمینه ساز انقلاب بوده اند ؟ 

2-    چه عواملی موجب پیروزی انقلاب شده اند ؟

اهداف تحقیق :

با توجه به مطالعه تحقیقات و نظریه ها یی که در این زمینه بررسی شده و تجربیات شخصی خود در زمان انقلاب اهداف تحقیق به صورت زیر تعیین شده اند .

1-    تعیین رابطه نو سازی اقتصادی با انقلاب اسلامی

2-    تعیین رابطه ارزش های دینی مردم با انقلاب اسلامی

3-    تعیین رابطه بسیج طبقاتی با انقلاب اسلامی

4-    تعیین رابطه نقش رهبری با انقلاب اسلامی

5-    تعیین رابطه حامیان رژیم شاه با انقلاب اسلامی

اهمیت و ضرورت تحقیق

پدیده انقلاب یکی از عمیقترین و پیچیده ترین مفاهیم علوم سیاسی و اجتماعی در چند صده ی اخیر است که در میان جوامع، به دلایل گوناگون رخ می دهد، پدیده ای که با عناصری همچون مشارکت گسترده مردمی، تغییرات بنیادی در سیستم حکومت، نارضایتی عمومی، ایدئولوژی انقلابی، رهبری، سازماندهی و خشونت همراه است. باید اذعان داشت وجود همین عناصر است که پدیده انقلاب را با مفاهیمی همچون کودتا، شورش، جنبش های رهائی بخش و اصلاحات متمایز می گرداند. وجود هر یک از عناصر یاد شده برای شکل گیری انقلاب اجتماعی لازم و ضروری است. به عنوان مثال اگر مشارکت گسترده مردمی ایدئولوژی و تغییرات بنیادین را در تعریف انقلاب جز ضروریات لحاظ نگردانیم در واقع کودتا را تعریف کرده ایم و یا اگر مشارکت گسترده، تغییرات بنیادین و خشونت را در تبیین انقلاب در نظر نگیریم به واقع به بررسی اصلاحات پرداخته ایم.

در مجموع، در تبین انقلاب ها عده ای از پژوهشگران و نظریه پردازان انقلاب عناصر ساختاری را که شامل ایدئولوژی، فرهنگی، رهبری، مشارکت آگاهانه توده های مردم و.... می شود را موثرتر دانسته اند که به نظریه پردازان ساختارگرا شهرت یافته اند در مقابل برخی دیگر عوامل کارکردی را که به بررسی کارکردهای هر یک از اجزاء سیستم مرتبط است می گردد و مواردی همچون شرایط اقتصادی- اجتماعی شکافهای طبقاتی، مناسبات بین المللی و..... را در بر می گیرد، در شکل گیری انقلابها موثرند دانسته اند واصطلاحاً به نظریه پردازان کارکرد گرا مشهورند لازم به ذکر است که بسیاری از پژوهشگران در تحلیل های خود علل و عوامل را در تبیین انقلابها یکسان و هم معنی دانسته اند حال آنکه نگارنده بر آن است که «علل» یک انقلاب را مواردی چون شورش، خشونت، رهبری انقلاب و نارضایتی، یعنی عناصر ظاهری، مملوس و آشکار تشکیل می دهند و مواردی همچون فرهنگ سیاسی، مذهب، استعداد حکومت و .... که غیر ملموستر هستند "عوامل" انقلاب محسوب می گردند، مثلاً در تبیین چرائی یک انقلاب می توان گفت؛ عواملی همچون استبداد حکومت و آموزه های ظلم ستیزانه ی مذهب، شکل گیری شورش و نارضایتی علیه حکومت را فراهم می سازد و در صورت تداوم به انقلاب منجر می گردد.. ( مشتاقی ، 1390 )

پایه های نظری و پیشینه تحقیق

بسیج انقلابی

بیشتر تئوری پردازان انقلاب بالاجماع به این حقیقت اذعان داشته اند که علّت تامّه و شرط کافی برای هر انقلابی بسیج انقلابی به کامل ترین صورت ممکن آن است . اهمیت این پدیده تا حدی است که شاید بتوان گفت هر انقلاب حقیقت و حقانیتش را از میزان توفیقاتش در بسیج انقلابی و به ثمر رسانی آن می گیرد . برای بسیج انقلابی سه جزء اصلی که مکمل و مقوّم یکدیگرند برشمرده شده است.ایدئولوژی ، رهبری و سازمان ( احمد وند ،1387 : 11)

در انقلاب اسلامی انقلابیون ، از پایگاه های اجتماعی گوناگونی بودند . تقریباً تمام اقشار ، گروه ها و طبقات شهری کم و بیش پشتیبان انقلاب بودند و در مراحل مختلف به جنبش انقلابی پیوستند . از این لحاظ است که برخی از پژوهشگران از ائتلاف های           فرا طبقاتی در انقلاب اسلامی یاد می کنند ....از لحاظ الگوی مخالفت و مبارزه ، بر خلاف برخی انقلاب های جهان سومی ، شکل اساسی مخالفت و مبارزه را تظاهرات فراگیر و اعتصابات طولانی شکل می داد .  ( گل محمدی ، 1387 : 16 )  

گرچه تبیین های سازمانی به هر دو موضوع ( سرکوب و بسیج ) می پردازند ، با توجه به وجه تأکید می توان دو دسته تبیین سازمانی را متمایز کرد. وجه تأکید دسته ای از تبیین های سازمانی با توانایی بسیج است و می کوشند به این پرسش پاسخ دهند که مخالفان چگونه توانستند منابع لازم برای سرنگون کردن شاه را بسیج کنند . بنیاد نظری این گونه تبیین ها را نظریه های افرادی مانند تیلی ، مک کارتی و زالد تشکیل می دهند . که چگونگی و مراحل بسیج در جنبش های اجتماعی و انقلاب ها را مفهوم بندی کرده اند. (گل محمدی،1387 :26 )       

گلمحمدی ( 1387 : 26 ) به نقل از پارسا بیان می کند که متغیر های خاصی که بسیج و کنش های جمعی  را تعیین می کنند عبارتند از منفعت ، سازمان ، منابع و فرصت های ساختاری و احتمال شکل گیری طبقات با دیگر گروه ها و طبقات .ترکیب این عوامل ما را قادر می سازند تا تحلیلی جامع از بسیج طبقات و گروه های مختلف در ایران به دست دهیم .

در قالب این چارچوب نظری ، پارسا استدلال می کند که انقلاب ایران ، محصول تعامل میان گروه های آسیب دیده از این دخالت است . از آنجا که دخالت دولت در توزیع و انباشت سرمایه به زیان طبقات متوسط ( صنایع بومی و بازار ) و طبقات کارگر بود و سیاست های اقتصاد نفتی آن هم به دیگر اقشار و گروه های جامعه آسیب می رساند. زمینه های نوعی ائتلاف و کنش جمعی ( میان آسیب دیده ها یا بسیج پذیر ها ) فراهم شد . بنابر این هنگامی که هزینه مخالفت کاهش یافت بازار و روحانیت منابع خود را برای شکل دهی کنش جمعی به کار گرفتند . سپس گروه ها و طبقات فافد منابع مستقل ( مانند کارگران و کارمندان ) هم به این کنش پیوستند .   (گل محمدی،1387 :27 )       

درستی ( 1385 : 4 ) استدلال می کند که بر اساس نظریه آشوب ، تغییراتی جزئی در درون دادها به سرعت می تواند به تغییرات همه جانبه در بروندادها منتهی می شود . پدیده ای که از آن به عنوان « وابستگی بسیار حساس به شرایط جزئی » یاد می شود .

نو سازی اقتصادی

بایندر از نظریه پردازان توالی بحران ها ، نخستین تبیین ساختاری از انقلاب اسلامی را در چارچوب کارکردگرایی ساختاری و مفهوم توسعه ناموزون به دست می دهد .او در عین اعتراف به نقش فرهنگ یا به اصطلاح تقابل و ستیز فرهنگی به صراحت ادعا می کند که    نا موزونی میان سطح توسعه اقتصادی – اجتماعی با سطح توسعه سیاسی عامل اصلی فروپاشی رژیم شاه است . به نوعی که می توان استدلال کرد که ایران از لحاظ اقتصادی و سیاسی توسعه پیدا کرد ولی رژیم نتوانست خود را با این تحول سازگار کند . بایندر در مقاله ای به عنوان بحران توسعه سیاسی نشان می دهد که چگونه پیشی گرفتن فرایند توسعه –اقتصادی – اجتماعی بر فرایند توسعه سیاسی باعث شکل گیری نیرو ها و تقاظاهایی شد که رژیم ظرفیت جذب و پاسخ به آنها را نداشت و به همین دلیل نهایتاً فرو پاشید . ( گل محمدی ، 1387 : 20) 

با افزایش چشمگیر درآمد نفت بخش قابل توجهی از درآمد های نفتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم به جامعه تزریق می شد که نتیجه آن افزایش سطح تأمین انتظارات و به همان نسبت سطح انمتظارات بود . ولی هنگامی که رکود اقتصادی جهانی باعث کاهش درآمد های نفتی شد ، نوعی بحران محرومیت شکل گرفت . زیرا سطح تأمین انتظارات ناگهان به سرعت پایین آمد و لی منحنی انتظارات همچنان سیر صعودی داشت . ( گل محمدی ، 1387 : 22 )

دسته دیگری از تبیین های ساختاری بر مبنای روانشناسی اجتماعی استوار هستند . این گونه تبیین ها اساساً بر اساس نظریه محرومیت نسبی استوارند . که بر اساس آن محرومیت نسبی ناشی از انتظارات فزاینده عامل اصلی انقلاب به شمار می آید . به بیان دقیق تر ، اگر شکاف میان سطح انتظارات و سطح تأمین انتظارات از حد معینی فراتر رود نارضایتی غیر قابل تحمل می شود . و زمینه مناسبی برای انقلاب به وجود می آید .

دسته دیگری از تبیین های ساختاری ریشه هایاصلی انقلاب اسلامی را در اقتصاد سیاسی ایران پیش از انقلاب جستجو می کنند . اینگونه تبیین ها معمولاً بر طیفی از سنت های چپ استوارند و عباراتی مانند روابط تولید ، سرمایه داری ، طبقه و دولت مفاهیم اساسشی آن را تشکیل می دهند . و برخی از آنها به الگوی کلاسیک مارکسیستی بسیار نزدیک هستند . مثلاً آصف بیات بیان می کند که عامل اصلی ساختاری انقلاب اسلامی ، توسعه سرمایه داری وابسته است . زیرا این نوع توسعه باعث تشدید تضاد ها و نارضایتی های اجتماعی شده و زمینه مناسبی برای بسیج توده ها فراهم می آورد . ( گل محمدی ،1387 : 23 )    

پارسا به رد آن دسته از تحلیل هایی می پردازد که انقلاب را حاصل توسعه ی اجتماعی – اقتصادی و پیدایش طبقات حاصل از آن قلمداد نموده اند . ( پارسا ، 1385 ، 168 )  

ارزش های دینی

در انقلاب ایران نقش فرهنگ بسیار برجسته تر از دیگر انقلاب ها بود . سنت دینی به صورت ایدئولوژی انقلاب در آمده بود ؛ روحانیون نقش فعالی در انقلاب داشتند ، الگوهای اعتراض عمدتاً دینی بود و مهم تر از همه ، یک روحانی ، رهبر بلامنازع انقلاب بود . به همین دلیل ، از همان ماه های نخست پس از پیروزی انقلاب ، برخی نظریه پردازان و پژوهشگران از جمله اسکاچپول متوجه شدند که چارچوب های نظری موجود توانایی مناسب برای تبیین این وجه انقلاب اسلامی را ندارند و باید چارچوب های مناسب تری را به کار بست . در نتیجه الگوی تبیینی متفاوتی پدید آمد که می توان تبیین گفتمانی نامید که به سه شکل مصداق یافته است .

نخستین تلاش ها در راستای این گونه کاستی ها تأکید صرف بر اهمیت عوامل فرهنگی به ویژه دین ، در انقلاب اسلامی بود . در این چارچوب استدلال می شود که موانع و برخورد های رژیم شاه نسبت به ارزش ها و باور های دینی باعث نارضایتی اقشار و طبقات مختلف شد و بدین ترتیب زمینه مناسبی برای انقلاب فراهم آمد . از چنین دیدگاهی ، اسلام به این معنا عامل اصلی انقلاب تلقی می شود که پایبندی توده ها و عدم پایبندی رژیم به آن منشائ اصلی نارضایتی بوده است . پس به همان نسبت که سیاست های اقتصادی ممکن است عامل نارضایتی و زمینه ساز انقلاب شود ، سیاست های فرهنگی پهلوی دوم عامل نارضایتی و زمینه ساز انقلاب شد.

( در راستای آن ) اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب مفهوم بندی شد  و قابلیت مذهب تشیع به عنوان مذهب مخالفت و اعتراض مورد تأکید قرار گرفت . در این روایت دین چونان مقوله شناختی تصور می شود که به نارضایتی ها جهت داده ، آنها را سیاسی می کند . ارائه کنندگان چنین تبیین هایی ، کارکرد ایدئولوژیک برای دین قائل هستند .

کار بست بازاندیشی تبیین انقلاب اسلامی به شکل مناسبی در طبقه ، سیاست و ایدئولوژی منصور معدل مصداق می یابد . معدل معتقد است که هر چند ماهیت دولت و توسعه صنعتی مایه نارضایتی اقشار و طبقات مختلف جامعه و بسیج پذیری آنها شد ، مشکلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی ناشی از این گونه تحولات ساختاری شد ، مشکلات اقتصادی و نارضایتی های اجتماعی ناشی از این گونه تحولات ساختاری شد ، شکل گیری بحران انقلابی در اواسط دهه 50 را تبیین نمی کند . بلکه بحران انقلابی زمانی اتفاق افتاد که گفتمان انقلابی تشیع به کنش های گروه های ناراضی شکل بخشید . بنابر این تبیین فرایند های تاریخی منجر به رشد گفتمان تشیع چونان ایدئولوژی مسلط مخالفان وجه مهم تبیین علل انقلاب است . ( گل محمدی ، 1387 : 30 )        

مهم ترین وجه تمایز بخشی انقلاب ایران را باید در گستردگی بسیج انقلابی و جوهره ی دینی آن جست ؛ یعنی در نقش تعیین کننده و تمام کننده ی دین به عنوان ایئولوژی بسیج گر ، رهبری بسیج کننده ، و شبکه و سازمان اداره کننده آن . گرچه تعداد صاحب نظرانی که برای دین نقش اساسی تر در انقلاب ایران قائلند کم نیستند . اینان دین و انگیزه های دینی مردم را در جایگاه عوامل اصلی انقلاب ایران می نشانند و از ریشه های دینی و فرهنگی آن سخن می گویند . از نظر ایشان ، واکاوی بروز انقلاب در ایران به تبیینی فراتر از بررسی متغیر های اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی نیاز دارد .

نارضایتی روحانیون از اوضاع که با استفاده از تئوری « محرومیت نسبی » تدرابرت گر و به عنوان یکی از مهم ترین عوامل بروز انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است و یا تأکید بر نارضایتی مؤمنان از روند عرفی سازی ناشی از رشد مدرنیته در ایران و تبیین های دیگری که بر زمینه های فرهنگی – دینی انقلاب و ماهیت اخلاقی آرمانی آن تأکید کرده اند . این نظریات انگیزه های دینی را به سطح عوامل بنیادی و یا لااقل شتاب زا می رسانند . که نقشی مهم تر از از ایئولوژی بسیج گر بدان می بخشد . ( شجاعی وند ، 1383 : 45 )   

پارسا ادعای آن نظریه پردازانی که تضاد های انقلابی را در قالب بنیادگرایی اسلامی توضیح می دهند نابسنده قلمداد می کند . ...پارسا استدلال می کند که برخی از محققان تضاد های انقلابی در ایران را در قالب واکنش هایی در نوسازی توضیح داده اند . نوسازی که ساختار های اجتماعی و سنتی را تضعیف کرد و موجب بی هنجاری شد . ا ین تبیین ها قانع کننده نیستند زیرا بسیاری از مشارکت کنندگان در انقلاب بر آزادی سیاسی ، عدالت اجتماعی و رفع سلطه خارجی تأکید داشتند . ( پارسا ، 1385 ، 168 ) 

 نقش رهبری

امام خمینی از جمله شخصیت هایی است که به تعبیر میشل فوکو پهلو به افسانه می زد . رهبری ایشان به حدی از مشروعیت برخوردار بود که حتی جریان های غیرمذهبی از او به عنوان رهبر انقلاب یاد می کردند . ماکس وبر در یک تقسیم بندی ، مشروعیت سیاسی را به سه بخش مشروعیت سیاسی را به سه بخش مشروعیت سنتی و کاریزماتیک و قانونی تقسیم می کند . بی تردید حضرت امام از رهبران منحصر به فردی بود که هر سه نوع مشروعیت را در حد بالای خود داشت . مقام مرجعیت ، سیادت و شیخیت برای ایشان مشروعیت سنتی را به دنبال داشت . گذشته از مشروعیت سنتی و کاریزماتیکی ، ایشان فردی بود که مردم او را هم در زمان مبارزه با شاه و هم پس از پیروزی انقلاب به عنوان رهبری قانونی پذیرفته بودند . بی تردیدرهبری و ساختار های سنتی دینی در کانالیزه کردن کنش های سیاسی مردم علیه وضع موجود نقش محوری داشت . ( مکرم دوست ، 1389 : 66 )  

حامیان انقلاب

ایدئولوژی های مارکسیستی و لیبرالی توانستند تا حدی در شهر های بزرگ و مراکز دانشگاهی نفوذ کنند . اما در سطح عموم جامعه در شهر های کوچک و روستاها به دلیل بیگانگی با فرهنگ مذهبی مردم ، چندان توفیقی نداشتند . پس از تبعید امام خمینی ( ره ) از ایران ، ایدئولوژی اسلامی با تلاس های فکری اندیشمندانی چون مطهری ، مفتح ، طالقانی ، شریعتی و بازرگان به عنوان رقیبی جدی در برابر ایدئولوژی مارکسیستی و لیبرالی قرار گرفت.ازاین روایدئولوژی اسلامی قدرت بسیج گری نیروهای مذهبی راهم در سطح توده های مردمی و هم در سطح نخبه گان و فرهیختگان افزایش داد . ( مکرم دوست ، 1389 : 65 )

ماهیت انقلابیون را به سه عامل می توان تقسیم کرد :

1- شیوه مبارزه : ماهیت انقلابیون با پایگاه های اجتماعی – سیاسی آنها ارتباط دارد . و در شیوه مبارزه آنها نمود پیدا می کند . پایگاه اجتماعی و سیاسی مخالفان رژیم در فرایند انقلاب چن طیف گوناگون دارد . ... تظاهرات ، اعتصابات ، گفت و گو و گل دادن از سوی انقلابیون ، شیوه های مبارزه هستند . و نحوه برخورد رژیم و دستگاه سرکوب با چنین شیوه هایی نقش تعیین کننده در پیروزی انقلابیون یا شکست رژیم دارند . رژیم ها در زمان انقلاب ، دچار تشتت آرا در برخورد با انقلابیون می شوند و قادر نیستند که پیشبینی های لازم برای مبارزه را انجام دهند .

2- راهبر های انقلابیون برای پیوستن ارتش به آنها : این مورد در نظریه تیلی و جانسون مطرح شده است . بررسی راهبرد های انقلابیون برای پیوستن ارتش به آنها بیشتر معطوف به تلاش رهبران انقلابی است . دعوت از ارتش برای پیوستن به انقلابیون در اکثر انقلاب ها مشاهده می شود . میزان پیوستن ارتش به انقلابیون نیز به عوامل گوناگونی بستگی دارد . که عبارتند از : مشروعیت حکومت یا مخالفان ، نزدیکی ارتش به حکومت یا مخالفان ، میزان اشتراک ارتش با ارزش های مخالفان یا حکومت ، میزان پیروی ارتش از رژیم یا مخالفان .

3- فرهنگ مقاومت انقلابیون : این متغیر که از اندیشه های فوران به نظریه های انقلاب راه یافته و به عنوان فرهنگ مقاومت مطرح می شود را به روحیه شهادت طلبی تقلیل داده ایم که نشانگر اشتیاق مردم برای شهادت بعد از کشتار اولیه است . این عامل می تواند راهبرد کشتار را بی اثر سازد . ( صالح آبادی ، 1390 : 279 )

 حامیان رژیم شاه

دسته دیگری از تبیین های سازمانی ، ناتوانی در سرکوب ، محور اصلی بحث است . پژوهشگران می کوشند به این پرسش پاسخ دهند که دستگاه های نظارت ، مهار و سرکوب پهلوی دوم نتوانستند از وقوع انقلاب جلوگیری کنند . ... وجه اشتراک بحث ذبیح با دیگر پژوهشگران پیش گفته ، تأیی و تأکید بر نقش شخصیت شاه است که با تردید و تزلزل خود ،عملکرد دستگاه سرکوب را مختل و تضعیف می کرد . ولی ذبیح از این بحث ها فراتر رفته ، عوامل دیگری را هم برای ناتوانی دستگاه سرکوب یا ارتش شناسایی می کند که عبارتند از ماهیت بسیار شخصی وفاداری به شاه که باعث شد تا هنگام خروج شاه از کشور ، هیچکدام از جانشینان او نتوانند وفاداری ارتش را جلب کرده و اقدام مؤثری انجام دهند .                   ( گل محمدی ،1387 : 28 )    

محمد رضا شاه به عنوان فرمانده کل قوا به ارتش و و قوای مسلح خویش توجه زیادی داشت . رژیم شاه در سال 1356 بزرگ ترین نیروی دریایی را در خلیج فارس ، پیشرفته ترین نیروی هوایی را در خاورمیانه و پنجمین ارتش بزرگ جهان را داشت . شاه برای تقویت بنیاد ارتش ، سازمان های امنیتی را نیز توسعه داد . لذا نیروی ساواک به 5300 مأمور تمام وقت و تعداد زیادی افراد ناشناس خبرچین پاره وقت داشت . شاه علاوه بر تقویت ارتش و واحد های لطلاعاتی نیرو های پلیسی را نیز افزایش داد. شاه علاوه بر تقویت ارتش و واحد های اطلاعاتی نیرو های پلیسی را نیز افزایش داد . شکست یا ناتوانی ارتش و دستگاه مربوطه در سرکوب مخالفان ، بیشتر مسئله – اجتماعی سیاسی است . تا یک  مسئله کاملاً نظامی . اجتماعی دیدن شکست و ناتوانی ارتش مستلزم بررسی عوامل غیر نظامی و فرانظامی است . عوامل فرانظامی و غیرنظامی که می تواند دستگاه سرکوب را ناتوان کند عبارتند از :

 1- ساختار دستگاه سرکوب

2- شرایط بین المللی

3- ناهماهنگی در سیاست سرکوب و سازش

4- ماهیت انقلابیون ( صالح آبادی ، 1390 : 274 )

نتیجه گیری

نوسازی اقتصادی  از یک طرف و درآمدهای نفتی از طرف دیگرموجب کشانده شدن کشور به صنایع مونتاژ شد . شیوه معیشت کشاورزی به علت پایین بودن قیمت محصولات از یک طرف و ضعف مدیریت به خاطر اصلاحات ارضی از طرف دیگر موجب مهاجرت روستائیان به شهر ها گردید .

بیگانه گرایی رژیم شاه و بستن قرار داد های تبعیض آمیز و رعایت نکردن ارزش های اسلامی از یک طرف و بی بهره ماندن روحانیت از مزایای اجتماعی موجب افزایش نارضایتی روحانیت از رژیم شاهنشاهی  شد .

فعالیت های سیاسی دانشجویی از یک سو و آگاهی دهی روحانیت از سوی دیگر و تحریک دانش آموزان توسط برخی از معلمین آگاهی عمومی سیاسی مردم را تا حدی بالا برد.

حرکت های غیر منطقی و غیر عقلانی شاه و مأمورین رژیم شاه موجب تحریک مردم گردید . در حالیکه انقلابیون با عمل عقلانی خویش ، نگرش مأمورین را نسبت به خود مثبت کردند و توانستند حمایت آنها را نسبت به خود جلب نمایند .  

بر اساس نظر گل محمدی ( 1387 : 18 ) در باره انقلاب اسلامی می توان سه الگوی تبیین را شناسایی کرد . تبیین های ساختاری ، تبیین های سازمانی ، تبیین های فرهنگی – گفتمانی . 

بر اساس تبیین ساختاری ، ناموزونی میان سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی با سطح توسعه سیاسی موجب بروز انقلاب شد . دسته دیگری از تبیین های ساختاری بر پایه روانشناسی اجتماعی استوار است بر اساس نظریه محرومیت چون سطح انتظارات مردم از سطح  تأمین انتظارات فراتر رود نارضایتی غیر قابل تحمل می شود و زمینه مناسبی برای انقلاب بوجود می آید . دسته سوم تبیین های ساختاری حاکی از این است که نوسازی گسترده و پرشتاب باعث آنومی افراد شده و افراد برای رهایی از چنین وضعیتی بسیج پذیر می شوند . و دسته دیگر تبیین های ساختاری بر تضاد طبقاتی تأکید دارند . 

وجه تأکید تبیین های سازمانی با توانایی بسیج است که به بسیج منابع ایدئولوژی ، جمعیت و رهبری می پردازد به نظر احمدوند ( 1387 ) هر انقلاب حقیقت و حقانیتش را از میزان توفیقاتش در بسیج انقلابی و به ثمر رسانی آن می گیرد . و پارسا استدلال می کند که بسیج و کنش جمعی را متغیر های منفعت ، سازمان ، منابع ، فرصت های ساختاری و احتمال شکل گیری طبقات جدید تعیین می کنند . و هنگامی که هزینه های مخالفت کاهش یافت بازار و روحانیت منابع خود را برای شکل دهی کنش جمعی به کار بستند . و نظریه آشوب به نقل از درستی ( 1386 : 4 ) تغییرات جزئی در دروندادها به سرعت می تواند به تغییرات همه جانبه در برونداد ها منتهی شود . رهبری کاریزمایی امام خمینی ( ره ) نیز در اتحاد مردم نقش بسزایی داشت . دسته دیگری از تبیین های سازمانی ، ناتوانی در سرکوب ، محور اصلی بحث است . پژوهشگران می کوشند به این پرسش پاسخ دهند که دستگاه های نظارت مهار و سرکوب پهلوی دوم نتوانستند از وقوع انقلاب جلوگیری کنند . تردید و تزلزل شاه در دستورات ، دستگاه سرکوب را مختل و تضعیف می کرد .  وفاداری ارتش به شخص شاه باعث گردید که بعد از رفتن ایشان کسی جایگزین او نباشد . و شعار ها و اقدامات مسالمت آمیز و صمیمانه انقلابیون نسبت به ارتشان موجب تردید آنان در برخورد با انقلابیون شده وبین آنها تفرقه افتاد. از طرف دیگر امام فرمان فرار از پادگان ها را صادر نمود و با فرار برخی ازسربازان،ارتشیان تضعیف روحیه شدهوتوان مقابله شدید با انقلابیونرا از دست دادند.

تبیین های فرهنگی- گفتمانی بر اهمیت عوامل فرهنگی به ویژه دین ، در انقلاب اسلامی بود . در این چارچوب استدلال می شود که موانع و برخورد های رژیم شاه نسبت به ارزش ها و باور های دینی باعث نارضایتی اقشار و طبقات مختلف شد و بدین ترتیب زمینه مناسبی برای انقلاب فراهم آمد . 

تبیین دیگری که گل محمدی ( 1387 ، 32 ) مطرح کرده ضد تببینی است و آن به نقل از کرزمن نظریه انتخاب عقلانی است که بر اساس تصور افراد از سود و زیان است . بدین منظور او سه متغیر اصلی درانتخاب عقلانی را بازشناسی می کند احتمال پیروزی انقلاب یا امکان پذیری ، هزینه های ( عدم ) مشارکت و منافع خصوصی مورد انتظار حاصل از مشارکت . وظیفه اصلی انقلابیون این بود که تصویری برای برای افراد ترسیم کنند تا این معادله در راستای انتخاب گزینه پیوستن به انقلاب حل شود .

منابع

- احمدوند ، شجاع ( 1388 ) . بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی ایران و انقلاب ساندنیستی نیکاراگوئه . پژوهشنامه علوم سیاسی . شماره 4 . ص 13 www.magiran.com

- پارسا ؛ میثاق ( 1989 ) . سرچشمه های اجتماعی انقلاب ایران . مجله جامعه شناسی ایران . دوره هفتم شماره 1 بهار 1385 . ص 168 www.magiran.com

- شایان مهر ، علیرضا ( 1377 ) . دایرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی جلد اول. تهران : کیهان . ص 90

- شجاعی وند ، علی رضا ( 1383 ) . نقش و عملکرد دین در وضعیت انقلابی ، بررسی تطبیقی فرانسه و ایران . مجله جامعه شناسی ایران . ص 45 www.magiran.com

- صالح آبادی ، ابراهیم ( 1390 ) . تأثیر ماهیت انقلابیان بر ضعف دستگاه سرکوب رژیم شاه . فصلنامه علمی –پژوهشی  مطالعات انقلاب اسلامی . سال هشتم . بهار 1390 . شماره 24 ص 279 www.magiran.com

- کشاورز شکری  ، عباس  ( 1377 ) . تبیین انقلاب اسلامی ایران از دیدگاه تدا اسکاچپول . پژوهشنامه متین . شماره 18 . ص 5  www.magiran.com

- گل محمدی ، احمد ( 1387 ) . از تبیین تا ضد تبیین ، چالش ها و تحول مفهوم بندی یک انقلاب . فصلنامه علوم اجتماعی . صص 30-16  www.magiran.com

- درستی ، احمد . ( 1385 ) . آیا انقلاب را می توان پیش بینی و علل آن را در کرد ؟. فصلنامه علوم سیاسی ، سال دهم ، شماره 2 ( پیاپی 38 )  . ص 4 www.magiran.com

- مکرم دوست ، امیر نورانی  ( 1389 ) . تعامل ساختار و کارگزار در تبیین انقلاب اسلامی ایران . فصلنامه علمی – پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی . سال هفتم ، شماره 27 . www.magiran.com

- مشتاقی ، الله کرم ( 1390 ) . ماهیت انقلاب اسلامی ایران ww.bultannews.com

نمونه سوال درس 13 جامعه شناسی یازدهم سال ۹۷...
ما را در سایت نمونه سوال درس 13 جامعه شناسی یازدهم سال ۹۷ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sabour1344 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 17:52